در دهه 1960 مطالعات ستاره‌شناسان روی شکل‌گیری و تکامل ستارگان کوچکتر منجر به پیدا شدن نوعی کوتوله به عنوان کوتوله قهوه‌ای شد.
 کوتوله‌های قهوه‌ای به اجرامی ‌گفته می‌شود که در زمان شکل‌گیری نتوانستند جرم کافی برای تشکیل شدن به یک ستاره را به دست آورند. این اجرام در واقع سازوکار یک ستاره را از خودشان نشان نمی‌دهند و بیشتر به سیارات بسیار بزرگ که غول نامیده می‌شوند شباهت دارند.
 در واقع کوتوله‌های قهوه‌ای حاصل فروریزش گرانشی و انقباض سحابی‌های پیش ستاره‌ای هستند که جرم کافی برای رسیدن به یک ستاره که واکنش‌های هسته‌ای انجام می‌دهد را نداشتند. تنها منبع انرژی کوتوله‌های قهوه‌ای (‌مانند سیاره مشتری‌) انقباض گرانشی است. از این رو دمای بسیار پایینی دارند در نتیجه به دلیل درخشندگی کم آشکارسازی آنها بسیار مشکل است. 
کوتوله‌های قهوه‌ای از آنجا که در اتمسفر فوقانی خود انرژی ساطع می‌کنند، خنک هستند و این منطقه که به آن فتوسفر گویند به صورت مستقیم توسط ستاره‌شناسان قابل مطالعه است. دمای گازها در ناحیه فتوسفر از سه هزار کلوین تا 200 کلوین متغیر است. چگالی گاز در فتوسفر بین ده هزار تا ده میلیون گرم بر سانتی‌متر مکعب در نوسان است و فشار در این نواحی بین ده هزار تا چند میلیون پاسکال است. 
در چنین شرایطی اتم‌ها و مولکول‌های گازهای خنثی مانند دوتریم و آب و متان و آمونیاک و منواکسید کربن زیاد به چشم می‌خورند و همچنین اکسیدهای فلزهای متنوع هیدروکسیدها و نیز مایعات غلیظ و جامدات نیز وجود دارند. 
مولکول‌های جاذب نور در فتوسفر باعث تولید طیف پیچیده‌ای از انرژی شده که بسیار به تغییرات دما حساس هستند. بیشتر کوتوله‌های قهوه‌ای کم نور هستند و نور ساطع شده در آنها نزدیک به طول موج فروسرخ است. ستاره‌شناسان از روی طیفشان کوتوله‌ها را به سه دسته M,L,T طبقه‌بندی می‌کنند. 
M,L  دا‌غ‌ترین و جوان‌ترین و حجیم‌ترین کوتوله‌هاست. کوتوله‌های قهوه‌ای T سردترین کوتوله قهوه‌ای هستند و طیف آن شبیه به سیارات غول‌پیکر است. 
البته به صورت نظری و تئوری دسته‌ای کوتوله به نام Y هم وجود دارد که بسیار سرد هستند و احتمال داشتن آب و ابرهای باران‌زا در آنها وجود دارد. 

ما امروز بیش از هر زمان دیگری به تلفن‌های همراه و تبلت‌ها متکی هستیم. از این رو، مشکل محدودیت باتری این ابزارها نا‌امید‌کننده است. برای حل این مشکل، شارژکننده‌های خورشیدی و باتری‌های همراه وجود دارند، اما مطلوب نیستند. بنابراین اگر در حرکت هستید و نمی‌خواهید تماستان را از دست بدهید، مدل جدید شارژکننده‌های قابل حمل حتما به کارتان می‌آید.
به این شارژکننده‌ها "یو.پی.‌پی" می‌گویند و با هر وسیله‌ای مثل تلفن همراه، لپ تاپ یا تبلت که ارتباط "یو.‌اس.‌بی‌" داشته باشد کار می‌کنند. "‌یو.پی.‌پی‌"، به جای آنکه مانند شارژکننده‌های قابل حمل دیگر به نور خورشید و یا باتری نیازمند باشد، هیدروژن را به وسیله یک پیلِ سوختی به الکتریسیته تبدیل می‌کند. این پیلِ سوختی کوچک و قابل حمل شده است. تنها محصول جانبی این وسیله، کمی ‌آب است که به شکل بخار خارج می‌شود. شما یک سلول سوختی "یو.پی.‌پی" خریداری می‌کنید و برای روشن کردن، آن را در شکاف کارتریج قابل حمل قرار می‌دهید. سپس زمانی که کارتریج را از طریق "یو.‌اس.بی" به وسیله خود متصل کنید، بی‌نیاز از پریز و دوشاخه، وسیله شما شارژ می‌شود. 
ممکن است پیش از این، چندین شارژ‌کننده دارای سلول سوختی هیدروژنی را دیده باشید، اما هیچ‌کدام از آنها آن قدر بادوام نیستند که جایگزین مناسبی برای شارژکننده‌های روزمره باشند. محصولی مانند "مینی پَک" تنها مقدار کمی‌ شارژ برای راه پیمایان و اردونشینان تولید می‌کند. توانایی این محصول حتی به میزان تولید الکتریسیته برای تلفن‌های همراه در یک هفته که "‌یو.پی.‌پی‌" ادعا می‌کند، نزدیک هم نمی‌شود. 
علاوه بر این، سازندگان "یو.پی.‌پی" در به کارگیری فناوری سلول سوختی در راه‌های ارزشمند نیز سابقه قابل توجهی دارند. 
تاکسی‌های سیاه لندن در زمان برگزاری المپیک در این شهر از این فناوری بهره بردند و نخستین هواپیمایی که نیروی خود را از یک سلول سوختی تامین می‌کرد، نیز به پرواز درآمد.
هر یک از کارتریج‌های سوختی میزان الکتریسیته برای شارژ تقریبا پنج تلفن هوشمند را فراهم می‌کند. اگر شما از این میزان الکتریسیته به آرامی‌ استفاده کنید، هر کارتریج سوختی بیش از یک ماه دوام می‌آورد.  
سرعت انتقال الکتریسیته در این شارژ‌کننده همانند اتصال دوشاخه به پریز برق، است و نسبت به شارژکننده‌های خورشیدی بسیار سریع است. "یو.پی.‌پی‌" هوشمند نیز هست و هنگامی‌ که باتری تلفن هوشمند شما کاملا پُر می‌شود، شارژ کردن را متوقف می‌کند. این کار عمر وسیله شما را افزایش می‌دهد. 
هنری ویناند، مدیر عامل اینتلجنت انرژی (شرکت اصلی یو.پی.‌پی) می‌گوید: "‌هنگامی‌که باتری وسیله شما تقریبا پر است و یا سطح آن تقریبا مناسب است، انتقال جریان قوی وسیله شما را به صورت ناکارآمد شارژ می‌کند. "یو.پی.‌پی‌" تشخیص می‌دهد که باتری وسیله شما چقدر پُر است و میزان ولتاژ ورودی را کاهش می‌دهد تا به درستی شارژ شود و از داغ شدن آن جلوگیری می‌کند."
اگر "‌یو.پی.‌پی‌" جایگاه پایه‌ای در بازار به دست بیاورد، دیگر شرکت‌ها می‌توانند از آن با نام خود استفاده کنند و حتی آن را در وسایل دیگر نیز به کار ببرند. اما کارشناسان مطمئن نیستند که "یو.پی.‌پی" بتواند جریان اصلی بازار را به دست بگیرد. اِدگار فان دِرمیر، تحلیلگر اِن آر جی اِکسپرت می‌گوید: "‌شارژکننده‌های موبایل همه‌جا هستند، در خانه، در محل کار، این شارژکننده‌ها آن قدر زیاد هستند که برخی شرکت‌ها دیگر به همراه تلفن‌های همراه، شارژکننده ارائه نمی‌دهند. استفاده از "یو.پی.‌پی" دردسر و هزینه اضافه برای خرید کارتریج را به همراه دارد. اما این بدان‌معنی نیست که بازاری برای این محصول وجود ندارد. 
می‌توان دید که این شارژ‌کننده برای اردونشینان و مسافران بسیار کارآمد است. ما انسان‌ها عادت کرده‌ایم که در ارتباط باشیم. پوشش تلفن‌های همراه در مناطق دوردست نیز رو به افزایش است. اما در این مناطق منبعی برای شارژ کردن تلفن همراه وجود ندارد."
سلول‌های سوختی قابل حمل مدتی است که معرفی شده‌اند، اما تا‌‌کنون به شکل بازدارنده‌ای گران بوده‌اند. "یو.پی.‌پی" در آبان ماه سال پيش در آفریقای جنوبی معرفی شد و به کشورهای دیگر از جمله بریتانیا نیز به زودی وارد خواهد شد. هرچند ویناند تاریخی برای ورود به کشورهای دیگر اعلام نکرده است.
شبکه‌های تلفن همراه به این محصول کمک مالی می‌کنند، به همین دلیل قیمت آن در نقاط مختلف متفاوت خواهد بود. قیمتی که ویناند برای نمونه اعلام کرده است 199 دلار(120یورو) است که هنوز هم گران است. آیا شما چه بهایی برای روشن بودن تلفن همراهتان می‌پردازید؟

منبع: مجله دانشمند

تا به حال به ذهنتون رسیده که امروز یا  فردا روز مردنتون هست ؟!

بعضی وقت ها به ذهنم میومد که فردا روز مردنم هست یا پس فردا یا امروز ، حس خیلی عجیبی بود نمیدونم چرا ولی میترسیدم ...

خوشم میومد از این حس ، تا این که گذشت و گذشت و این حس عجیب رو داشتم .

اما هر روز این حس بیشتر می شد تا اینکه به جایی رسید که صداهای عجیب و غریب می شنیدم .

صداهای ( لا اله الله ، الله اکبر ، یا الله و ... )

میترسیدم فک کردم جن زده شدم

شب ها برعکس شب های دیگه هیچ خوابی نمیدیدم .

این حس عجیب با من همراه بود به هیچکس هیچی نگفتم .

حس هایی که داشتم این بود که فکر آینده نباش ، تو میمیری ،  فردا روز آخره، ظهور نزدیکه و ... انگار یکی توی گوشم این هارو زمزمه می کرد همش از آخرالزمان حرف می زد .

خیلی کسل شده بودم حال هیچی رو نداشتم .

با دوستام بیرون نمی رفتم ، دیگه بیخیال همه چیزا شده بودم هیچی برام اهمیت نداشت .

گاهی وقتا آهنگ گوش می کردم اما بازم عصبانی بودم وقتی مادرمو می دیدم خوشحال می شدم .

از هیچی نمی ترسیدم ، حس خوبی بود ، داشت هر روز بیشتر می شد

که تا حالا هم که دارم این رو تایپ می کنم این حس رو دارم خیلی زیاده .

حس پوچی میشه اسمشو گذاشت .

اما دلم می خواد از همه چی دست بکشم ، نمیدونم شاید توی کاری شکست خوردم ولی نه ...

بیشترین چیزی که بهش علاقه داشتم کامپیوتر بود ولی حالا ازش متنفرم .

از دوستام بدم میاد ، از بیرون رفتن بدم میاد .

فقط دلم می خواد توی خونه باشم .

شاید حس افسردگیه . بعضی وقتا دعوا میکنم و سر دوستام فریاد می زنم . خیلی زود از کوره در میرم . خیلی زود خسته می شوم .

برام دعا کنید ...

 دوربین
دوربین همواره یکی از برگ‌های برنده شرکت نوکیا بوده است. دوربین اصلی به‌کار رفته در پشت دستگاه یک دوربین هشت مگاپیکسلی است که در طراحی آن از فناوری اختصاصی PureView -فناوري ویژه‌ای که در صنعت عکاسی به كار مي‌رود- استفاده شده است. 

 فیلم‌برداری 
لومیا 920 قادر به فیلم‌برداری در حالت فول اچ‌دي است. فیلم‌های گرفته شده با این گوشی کیفیت قابل قبولی دارند، به‌خصوص آنکه به دلیل بهره‌گیری از فناوري OIS در حال راه رفتن نیز با کمترین لرزش ممکن فیلم‌برداری انجام می‌شود. همچنین فوکوس اتوماتیک آن از سرعت نسبتا بالایی برخوردار است. 

صفحه نمایش
همان‌گونه که پیشتر اشاره کردیم، لومیا از یک صفحه نمایش 4. 5 اینچی بهره می‌برد که تفکیک‌پذیری 1280x768 را ارائه می‌دهد و مجهز به فناوري PureMotion است. تراکم پیکسلی آن برابر با 332 پیکسل در اینچ است. همان‌گونه که ممکن است حدس زده باشید این تراکم بالای پیکسل‌ها باعث می‌شود که رابط کاربری و عناصر گرافیکی بسیار شفاف نشان داده شوند. اگر بخواهیم مشخصات این صفحه نمایش را به‌طور خلاصه به شما معرفی کنیم آن‌را می‌توانید در جدول مشاهده کنید. 
اندازه فیزیکی    4. 5 inches
تفکیک‌پذیری    768 x 1280 pixels
تراکم پیکسلی    332 ppi
فناوری به‌کار رفته    IPS LCD
رنگ‌ها    16 777 216
قابلت لمسی    Multi-touch
قابلیت‌های دیگر    Light sensor، Proximity sensor، Scratch-resistant glass، Polarizing filter

اندازه فیزیکی    4. 5 inches
تفکیک‌پذیری    768 x 1280 pixels
تراکم پیکسلی    332 ppi
فناوری به‌کار رفته    IPS LCD
رنگ‌ها    16 777 216
قابلت لمسی    Multi-touch
قابلیت‌های دیگر    Light sensor، Proximity sensor، Scratch-resistant glass، Polarizing filter

 سخت افزار
پردازنده و گرافیک اصلی‌ترین بخش‌های هر دستگاهی به شمار می‌روند. پردازنده به‌کار رفته بر روی این گوشی پردازنده snapdragon S4 است که یک پردازنده دو هسته‌ای با فرکانس کاری 5/1 گیگاهرتز محسوب می‌شود که می‌توان گفت پردازنده خوبی به شمار می‌رود. این گوشی به 1 گیگابایت حافظه اصلی مجهز شده است. چیپ گرافیکی آن Adreno 225 است که از عهده پردازش‌های گرافیکی به خوبی بر می‌آید. حافظه جانبی نصب شده بر روی این دستگاه 32 گیگابایت بوده که ظرفیت قابل قبولی را ارائه می‌دهد. هرچند سخت‌افزارهای به‌کار رفته بر روی این گوشی در مقایسه با همتایان خود ممکن است پايین به نظر برسد، اما باید به این نکته توجه داشته باشید که اصولا سیستم عامل‌های خانواده ویندوز 8 نیازی به سخت‌افزارهای بسیار گران قیمت ندارند، به‌طوری‌که با همین سخت‌افزارهای اشاره شده، این گوشی از عملکرد بسیار سریع و روانی بهره می‌برد. 

 وضعیت باتری و شارژ
لومیا از یک باتری 2000 میلی آمپر بهره می‌برد اما نکته‌ای که در خصوص باتری این دستگاه باید به آن توجه کنید ثابت بودن آن است. به دلیل اینکه بدنه این گوشی به‌صورت یکپارچه ساخته شده است در نتیجه خارج نمودن باتری آن امکان‌پذیر نمی‌باشد.

منبع :مجله دانشمند

اگر شما بدنبال یک راه حل برای خواب راحت همراه با آرامش و چاشنی تکنولوژی هستید، تشک Luna دقیقا همان چیزی است که نیاز دارید. مانیتورینگ وضعیت خواب شما، کنترل دمای بستر و امکان اتصال به طیف وسیعی از دستگاه ها از جمله امکانات این تشک می باشد.

تشک Luna که قابل شستشو در ماشین لباسشویی هم می باشد، در دو سایز به قیمت پایه ۱۷۹ دلار به فروش می رسد. این تشک مدرن دارای سنسور هایی برای اندازه گیری وضعیت فاز خواب، فرکانس تنفسی، ضربان قلب، دما و نور محیط و همچنین دارای میکروفن و Wi-fi می باشد. همچنین قابلیت ادغام با سیستم های اتوماسیون IFTTT برای طراحی فرآیندهای سفارشی است.
اطلاعات بدست آمده توسط سنسورهای تعبیه شده در پوشش این تشک با اپ اختصاصی Luna که برای iPhone و گوشی های اندرویدی طراحی شده است، قابل رویت و استفاده می باشد.

 

این تشک به مرور زمان الگوی خواب فرد و عادات او را یاد می گیرد. این تخت برای زوج هایی که برای دمای اتاق خواب تفاهم ندارند راهکار خوبی دارد. هر یک از دو نفر برای سمت خود می توانند دمای متفاوتی را انتخاب و خواب راحتتری را تجربه کنند.

میکروفن تعبیه شده در این تشک برای ضبط خروپف در حین خواب افراد در نظر گرفته شده است، اما همین نکته باعث نگرانی افراد در حفظ حریم خصوصی انها خواهد بود! با مرور زمان و جمع اوری داده ها و تجزیه و تحلیل آنها، تشک پیشنهادهایی برای بهبود فرآیند خواب به فرد می دهد.

 

با استفاده از سیستم Open-source بکار گرفته شده در این تشک، امکان اتصال به انواع تجهیزات هوشمند دیگر برای لونا راحتتر شده است. اسپیکر، لامپ و دریچه های هوا از جمله دستگاه هایی هستند که این تشک امکان مدیریت انها را برای قبل و بعد از خواب شما بعهده خواهد گرفت، مثلا وقتی به خواب رفتید چراغ ها خاموش شوند و یا صدای اسپیکر قطع گردد و دمای اتاق با کنترل دریچه های هوا تنطیم شود.

تجهیزات و سیستم های جدید متنوعی برای به ارمغان آوردن خواب راحت طراحی و تولید شده اند اما تشک Luna با توجه به گستردگی امکانات و قابلیت ها از گزینه های مطرح و غیر قابل چشم پوشی برای کاربران به شمار می آید.

بر اساس اعلام اپل، این شرکت در سال گذشته ۱۰ میلیارد دلار پول به توسعه دهندگان اپلیکیشن هایی که اپلیکیشن های آن‌ها از طریق اپ استور به فروش رفته است، پرداخت کرده است و این معادل درآمد حاصل از محل فروش بلیت فیلم‌های هالیوود تنها در ایالات‌متحده است.با بررسی این آمار می‌توان به نتیجه‌گیری جالبی رسید.

ممکن است در درستی این ادعا شک کنید، اما در نظر بگیرید که همان طور که فروش محلی فیلم‌های هالیوود (فروش در ایالات‌متحده) تصویر درستی از فروش کلی این فیلم‌ها ارائه نمی‌دهد، این وضعیت در خصوص فروش اپ استور اپل نیز صدق می کند، به عبارتی تنها داشتن آمار فروش اپلیکیشن هایی که در اپ استور به فروش رفته‌اند نمی‌تواند ملاک درستی از کل درآمد این صنعت باشد چون اپلیکیشن های اندروید، تبلیغات، عرضه خدمات و … نیز بخشی از این صنعت بزرگ هستند که درآمدهای خود را دارند.

با در نظر گرفتن همه این‌ها، درآمد این صنعت از هالیوود بیشتر است. البته آمار و ارقام درآمد حاصل‌شده از این بخش‌ها در سال ۲۰۱۴ هنوز منتشر نشده است اما تخمین زده می‌شود که درآمد ناشی از فروش اپلیکیشن های اندروید و تبلیغات درون اپلیکیشن ها چیزی بیش از ۲۰ میلیارد دلار در سال گذشته میلادی باشد.

از طرف دیگر اپل ادعا کرده است که اپ استور توانسته است ۶۲۷۰۰۰ شغل ایجاد کند که این مقدار تقریباً دو برابر ۳۷۴۰۰۰ شغلی است که توسط هالیوود ایجاد شده است (البته آمار شغل های ایجاد شده توسط هالیوود مربوط به سال ۲۰۱۱ است ولی اگر نگاهی به گذشته بیندازیم، هالیوود از سال ۱۹۹۸ تقریباً هر سال همین مقدار شغل ایجاد کرده است).

بنابراین از هر منظر که به صنعت اپلیکیشن های موبایل نگاه می‌کنیم می‌بینیم که در حال حاضر از صنعت فیلم سازی هالیوود پیشی گرفته است علاوه بر آنکه این صنعت دارای مزایایی چون ورود آسان، بازگشت سریع‌تر سرمایه و رشد سریع‌تر نیز می‌باشد.

در نمودار زیر فروش اپ استور در مقایسه با هالیوود را می‌بینید.

 

با توجه به آنچه از نظر گذشت می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که حداقل در ایالات‌متحده صنعت فیلم سازی به شدت تحت‌الشعاع صنعت اپلیکیشن های موبایل قرار گرفته است، اما دلیل آن را در چیزی به نام تأثیر فرهنگی باید جستجو کرد. معمولاً در خصوص محصولاتی که ما از آن‌ها به عنوان محصولات مرتبط با فناوری یاد می‌کنیم احساسی فراگیر وجود دارد که منجر می‌شود تأثیر فرهنگی آن‌ها مقدم بر تأثیر فرهنگی سایر پدیده‌هایی باشد که ما در طول زندگی خود با آن‌ها برخورد می‌کنیم. به‌طور مثال می‌توان به وب اشاره کرد. پرواضح است که پدیده وب امروزه به شدت تلویزیون را تحت تأثیر قرار داده است و مثال عملی آن نیز شبکه خبری MSNBC بود که پیش‌تر از پورتال MSN آغاز به کار کرد؛ اما پورتال MSN در نهایت این شبکه خبری را به عقب راند. به نظر می‌رسد تا زمانی که این فرهنگ غالب در این‌چنین محصولاتی وجود دارد ما همچنان باید در انتظار شنیدن آمارهایی شگفت‌آورتر از مواردی که در این مقاله به آن‌ها اشاره شد باشیم.

بسیاری از کاربران انتظار دارند که شرکت سونی، پرچم‌دار بعدی خود یعنی اکسپریا Z4 را در MWC 2015 (کنفرانس جهانی موبایل که در شهر بارسلون اسپانیا برگزار می‌شود) معرفی کند.

«ماریو» به جرأت مشهورترین شخصیت بازی‌های ویدئویی است، اما سال‌ها پیش، در همه ساعاتی که این بازی را انجام می‌دادم، همیشه با خودم فکر می‌کردم، چه می‌شد اگر ماریو اینقدر خنگ نبود و گاهی، فقط گاهی، هوشمند می‌شد.

و حالا اعضای گروه مدل‌سازی شناختی دانشگاه «توبینگن» آلمان، دست به کار بسیار جالبی زده‌اند، آنها ماریو را داریا هوش مصنوعی کرده‌اند، با این ترتیب این ماریوی هوشمند:

۱- خودآگاهی از محیط بازی دارد.

۲- می‌تواند انواع فرمان‌های صوتی را متوجه بشود و انجام بدهد.

۳- می‌تواند یاد بگیرد و به تناسب کارهایی که انجام می‌دهد، تجربه بیاندوزد.

۴- حالا ماریو برای خودش احساس دارد و به تناسب احساس‌اش، عمل می‌کند. مثلا ممکن است در یک زمان حس کنجکاوی برای جستجوی ناشناخته‌ها در سرزمین قارچ‌ها به او دست بدهد و اعمالی بیشتر کنجکاوانه انجام بدهد و زمانی هم ممکن است گرسنه و حریص باشد و فقط به دنبال جمع‌آوری سکه بیشتر باشد.

کار ارزشمند اعضای تیم توبینگن را نباید دست کم بگیرید، در واقع آنها چند سال است که روی مسابقات قهرمانی هوش مصنوعی ماریو کار می‌کنند و تصور می‌کنم، همین کارها سرانجام ربات‌ها و نرم‌افزارهای ما را هوشمند و حتی دارای احساسات کنند.

شما کدام «ماریو» را دوست دارید، ماریوی خنگ یا هوشمند را؟!

منبع : یک پزشک

بلوتوثتو روشن کن ، گوشیت بلوتوث دارد ؟ ، اسم بلوتوثت چیه ؟. اینا جمله هایی است که دیگر خیلی کم تکرار می شود و کمتر کسی از بلوتوث استفاده می کند . سرعت بلوتوث بسیار ضعیف تر از wi-fi است ولی از اولین برنامه های انتقال فایل بود ولی بعد ها برنامه ای به نام sharit منتشر کرد که سرعتش کمی از بلوتوث بیشتر بود اما این هنوز پایان کار نبود برنامه های ززیادی برای انتقال فایل بود اما sharit  معروف ترین و بهترینش بود که می شد حتی بدون داشتن فایل اصلی برنامه اون رو منتقل کرد و این از امکانات جالب و اولیه sharit  بود . اما برنامه ای با فوق سرعت در راه بود به نام nfc که رقیبی در سرعت ارسال فایل نداشت و میتوانست فایل را از کامپیوتر به گوشی اندروید و از گوشی اندروید به کامپیوتر منتقل کرد و بر روی سه سیستم عامل جواب می داد . اما از نقاط ضعف nfc این بود که روی هر نوع گوشی و سیستمی قابل نصب نبود و از برنامه هایی است که از اول روی سیستم قرار دارد و لازم به نصب نیست .بعد از اون برنامه ای به نام zapya  در بازار معرفی شد که الان کمتر کسی روی گوشی موبایل هوشمند خود این برنامه را ندارد مزیت های این برنامه این است که به راحت ترین شکل ممکن میتوان فایل خود را انتقال داد ، از wi-fi  استفاده می کند ، سرعت بالایی دارد ، نیازی به سیستم بالا ندارد و برای سیستم عامل های

 mac – windows – ios-android ) ) انتشار یافته است ، اما به حد سرعت nfc نمیرسد ولی سرعت بسیار بالایی دارد .

پس اگر می خواهید فایل های سنگینی مثل فیلم و بازی را برای دوستان خود بفرستید دیگر لازم نیست خیلی منتظر بمانید تا از طریق بلوتوث ارسال شود با zapya  کار خود را راحت تر و سریع تر انجام دهید .

یکی از امکاناتی که وسایل هوشمند و اتصال همیشگی آدم‌ها به اینترنت فراهم می‌کند، چیزی است به نام micro-volunteering.

خب، از این اصطلاح انگلیسی نترسید، معنی‌اش این است که ما بتوانیم با مشارکت‌ها و یاری‌های کوچک تعداد زیادی از مردم، یک مشکل بزرگ را حل کنیم.

یکی از مشکلاتی که نابیناها و آدم‌های دچار مشکلات بینایی دارند این است که به صورت متناوب به کمک دیگران نیاز پیدا می‌کنند، تا مثلا برچسب چیزی یا نوشته‌ای در یک کتاب را برایشان بخوانند. همه این افراد که هم با خانواده زندگی نمی‌کنند، پس خیلی وقت‌ها به مشکل برمی‌خورند.

خب، می‌شود گاهی از همسایه‌ها کمک گرفت، اما همیشه و در هر ساعت شبانه‌روز که نمی‌شود مزاحم همسایه شد.

اینجاست که فناوری به کمک می‌آید، یک تیم دانمارکی توسعه‌دهنده اپلیکیشن برای حل این مشکل، به یاری ۳۰۰ هزار دلار کمک‌های مردم، اپلیکیشنی را نوشته است که Be My Eyes نام دارد.

کاربران این اپ، دو دسته هستند: آنهایی که می‌خواهند کمک کنند و آنهایی که مشکل بینایی دارند. هر وقت که آدم کم‌بینا مشکلی پیدا کرد، می‌تواند با استفاده از اپلیکیشن یک ویدئو به صورت زنده پخش کند، تا دیگران ویدئو را ببینند و راهنمایی‌اش کنند.