کلیدهایم را کجا گذاشتهام؟ این فرد را قبلا کجا دیدهام؟ نام آن بازیگر معروف در فلان فیلم چه بود؟ امروز چه کارهایی را باید انجام دهم؟ و مواردی از این دست.
آیا تاکنون از خود پرسیدهاید که چگونه اطلاعاتی را که در طول روز به آن نیاز دارید، به یاد میآورید؟ هنگامیکه قرار ملاقاتها، تاریخ تولد افرادی را که برای ما مهم هستند فراموش میکنیم یا اشیا را در اطراف خود گم میکنیم و یا نام اشخاص آشنا را فراموش میکنیم، تازه به اهمیت حافظه پی میبریم. مطالعات مربوط به حافظه، یکی از حوزههای با نفوذ و مورد علاقه محققان در روانشناسی شناختی است. موضوع روانشناسی شناختی کشف فعالیتهای ذهنی یا فکری انسان است. روانشناسی شناختی در نیمه دوم قرن بیستم بین سالهای 1950 تا 1970 مطرح شد و همگام با پیشرفتهای فناوري، پژوهشهای بسیار گستردهای نیز در این حوزه انجام گرفت، به طوری که امروزه بر شاخههای مختلف روانشناسی سایه افکنده است. روانشناسی شناختی، ارتباط روانشناسی با سایر رشتههای علمی مانند عصبشناسی، زبانشناسی و رايانه را بیشتر کرده است. علوم شناختی که بهطور ساده به صورت "پژوهش علمیدرباره ذهن و مغز" تعریف میشود، شاخهای میانرشتهای است که شعبه عامتری از دانش بشری است که مباحث روانشناسی شناختی به اضافه مباحثی از رشتههای عصبشناسی شناختی، زبانشناسی شناختی، فلسفه ذهن و علم رایانه و هوش مصنوعی را در برمیگیرد. علوم شناختی به ما در درک این که فعالیتهای شناختی انسان مانند ادراک، حافظه، زبان و حل مسئله، چگونه و توسط چه ابزارهای زیستی صورت میگیرند و چگونه و تا چه حد میتوانیم نظیر این فعالیتها را با به کارگیری ابزارهای فیزیکی شبیهسازی کنیم، کمک میکند.
همه کارهایی که از ما سر میزند مانند دیدن، شنیدن، به خاطر آوردن، حرف زدن و حتی اعمال حرکتی مانند برداشتن یک استکان چای همه با فرآیندهای شناختی همراه است. ما ضمن دریافت اطلاعات و رویدادهای طبیعی از محیط اطرافمان، آنها را از طریق فرآیندهای ذهنیمان، دگرگون، کم و یا زیاد میکنیم. به این ترتیب بازنمایی مناسبی از آنها در ذهن خود پدید میآوریم. در واقع شناخت، ما را قادر میسازد تا به صورتی موفقیتآمیز، خود را با محیطی که در آن قرار داریم، انطباق دهیم. یکی از مزیتهای عمده علوم شناختی این است که بلافاصله منجر به فناوریهای شناختی میشود، یعنی در خدمت انسان قرار میگیرد تا کیفیت زندگی او را افزایش دهد.
حتما تاکنون از خود پرسیدهاید که روانشناسی شناختی چه کمکی به فهم پدیده فراموشی و تقویت حافظه میکند؟ در اولین قدم برای شناخت حافظه همانقدر که ضروری است تا بدانیم اطلاعات چگونه در حافظه وارد میشوند، به همان اندازه نیاز داریم که بدانیم چگونه اطلاعات از دست میروند و ما دچار فراموشی میشویم. معمولا دو نظریه برای فراموشی ارائه شده است (کرمی، 1383).
نظریه اول بر این باور است که موارد ذخیره شده در حافظه به سادگی پاک میشوند یا از بین میروند، مانند نوشتهای که در مقابل نور خورشید یا زیر باران قرار بگیرد و به تدریج محو و کاملا ناخوانا شود. این فراموشی در اثر گذشت زمان اتفاق میافتد. مگر آنکه برای نگهداری سالم آن کاری انجام گیرد.
نظریه دوم معتقد است که موارد ذخیره شده در حافظه از بین نمیروند، بلکه با یادگیریهای بعدی دچار وقفه میشوند. به عبارت دیگر فراموشی به دلیل مداخله محفوظات دیگر اتفاق میافتد.
اگر رد حافظه به طور خود به خودی محو شود و زوال یابد، عامل اساسی تعیینکننده برای میزان فراخوانی یا فراموشی اطلاعات، زمان سپری شده است. هرچه فاصله بین یادگیری و یادآوری طولانیتر باشد فراموشی بیشتر اتفاق میافتد. برای مثال شما خاطرات دوران کودکی خود را سختتر از خاطرات چند روز گذشته به خاطر میآورید. یکی از راهبردهای نگهداری و حفظ آموختهها و خاطرات گذشته تمرین و تکرار است.
اگر فراموشی ناشی از اثر مداخله اطلاعات دیگر باشد، عامل اساسی باید حوادثی باشد که در این زمان اتفاق میافتد. هرچه حوادث مزاحم بیشتری اتفاق افتد فراموشی بیشتر میشود. برای مثال تصور کنید شما فیلمیرا تماشا کردهاید که در آن شخص سارقی کیف زن جوانی را کنار بانک میدزدد. روز بعد، در صفحه حوادث روزنامه، گزارش یک کیف دزدی را در یک طلافروشی میخوانید. سپس اگر از شما سوال کنند که در فیلم، کیف زن جوان را در کجا ربوده بودند شما ممکن است دچار اشتباه شوید.
اما پیرامون اینکه اطلاعات چگونه وارد حافظه ما میشوند؛ روانشناسان شناختی معمولا فرآیندهای اصلی حافظه را شامل سه نوع عملیات میدانند: رمزگردانی، اندوزش و بازیابی (خرازی، 1387). این مراحل غالبا متوالی تلقی میشوند. در رمزگردانی، دادههای حسی را به شکل بازنمودهای ذهنی در میآورید. اندوزش اشاره به این دارد که شما چگونه اطلاعات رمزگردانی شده را در حافظه خود نگهداری میکنید. بازیابی اشاره به چگونگی دستیابی به اطلاعات ذخیره شده در حافظه دارد. این فرآیندها با هم در تعاملند و به یکدیگر وابستهاند. یکی از علتهای فراموشی ما این است که در هنگام رمزگردانی اطلاعات، ذهن ما در جاى دیگرى بوده است. وقتى شما بدون تفکر درباره عملى، آن را نا خود آگاه انجام مىدهید، در واقع آن را در ذهن خود ثبت نمىکنید؛ پس در آینده نیز چیزى را به خاطر نمىآورید. راه حل آن است که آگاهانه عمل کنید و اطمینان حاصل کنید که به اندازه کافى توجه و حضور ذهن دارید.
راهبردهای یادآوری و حفظ اطلاعات بر حسب سن، جنس، سطح تحصیلات، فرهنگ و زبان تفاوت میکنند (خرازی، 1387). یکی از راهبردهای عمومی براى به خاطر آوردن هر موضوع جدید، آن است که آن موضوع جدید با موارد دیگرى که از قبل آن را مىشناختیم، یا آن را به راحتى به خاطر مىآوریم، مربوط کنیم. چرا ما به سادگى نقشه ایتالیا را به خاطر مىآوریم؛ اما به دشوارى مىتوانیم شکل سرزمینهاى آلمان یا فنلاند را به یاد آوریم؟ زیرا معلم از کودکى به ما آموخت که ایتالیا شبیه یک چکمه است؛ یعنى شکلى که ما از قبل آن را مىشناختیم.
برای تقویت حافظه، از قدرت تصویر ذهنى خود بیشتر استفاده کنید! متخصصان علوم شناختی مىگویند: هر چه به تصویر درآید، به سادگى به خاطر سپرده مىشود.
راهبرد دیگری که برای تقویت حافظه توصیه میشود؛ ایجاد یک ارتباط و پیوند بین مفاهیم و رویدادهای مختلف است. این راهبرد به شما کمک کند تا حافظه تربیت شده و قابل کنترلى را ایجاد کنید که به دنبالش هستید. این پیوند یا اتصال معانى، ممکن است آگاهانه و در اختیار یا نیمه هشیارانه و نیمه آگاهانه باشد. تداعى معانى نیمه آگاهانه، یعنى همان تداعىهاى ناخودآگاهى که در ذهن شما میان کلمات یا حرکات یا تصاویر خاصى با یک خاطره یا معانى دیگر شکل مىگیرد. مثلا یادگیرى یک مطلب علمى در کلاس درس با حادثهاى که همان زمان موجب جلب توجه شما شده است، عجین مىشد و به محض یادآورى تصویر آن حادثه یا جریان، آن مطلب علمى نیز در ذهن شما حضور مىیابد.
بسیارى از این تصاویر جالب را مىتوان به صورت خودآگاه و عامدانه به وجود آورد. تداعى معانى آگاهانه که کاملا در کنترل اراده و خواست ماست، همان نیروى اتصالى است که حافظه ما را بیدار کرده و پرورش مىدهد؛ پس ارتباط میان معانى برقرار کنید تا حافظهاى نیرومند به دست آورید. مثلا فرض کنید که مىخواهید معناى کلمه انگلیسیNew را به خاطر بسپارید؛ شما در ذهن خود با تکرار کلمه "نیو"، به یاد کلمه نو مىافتید. نو و تازه، معناى کاملا نزدیک به جدید، یعنى کلمهNew دارد. سپس شما با نام "نیو" به یاد نو و در نتیجه به یاد جدید و تازه مىافتید.
نتیجه آنکه امروزه با پیشرفتهای علوم و فناوریهای شناختی، چیزی به نام حافظه ضعیف وجود ندارد. علوم شناختی، راهبردهای رمزگردانی و ساماندهی بسیاری را توصیه کرده است. شما میتوانید با بهرهگیری از این راهبردها، حافظهای تربیت شده داشته باشید و بر فراموشکاری خود فائق آیید.